گروههای پرچالش
هر گروهی در طی رشد، با موجی از چالشهای مختلف روبرو خواهد شد.
گروه های ساکت:
اگرگروه شما ترکیبی از افراد عمدتاً آرام باشند، اولین جلسه گروه ممکن است ساکت و چالش انگیز باشد، زیرا افراد، قبل از اینکه صحبت کنند می خواهند بیشتر همدیگر را بشناسند. برای شکستن سکوت، می توانید با یک سئوال ساده که جوابهای متنوعی داشته باشد شروع کنید. به عنوان مثال، ممکن است بپرسید: "کدام غذا، ورزش یا سرگرمی، بیشتر مورد علاقه شماست؟ " و توضیح دهید که فقط به یک موضوع جواب بدهند.
موضوعات یا سوالات مورد گفتگو باید ساده و جالب باشد تا همه را تشویق به شرکت کند. بنابراین، وظیفه نوشتن سؤالات مورد گفتگو را به کسی محول کنید که هم تمایل و هم در نوشتن سوالات مهارت کافی دارد. یک موضوع خوب با یک سری سؤالات خوب همه را به مشارکت دعوت می کند. از سوالاتی که جواب آن «بله» یا «خیر» است اجتناب کنید چون مردم می ترسند پاسخهایشان اشتباه باشد. ضمنأ بجای اینکه از یک نفرسوال کنید، از گروه بپرسید تا هر کس که می خواهد بدون اجبار نظر خود را بگوید. ولی بعد از شنیدن پاسخ یک یا دو نفر، خوب است که شنوندگان ساکت را بدون اینکه آنها را تحت فشار بگذارید، دعوت کنید تا صحبت کنند. بعنوان مثال میتوانید بپرسید: "بهرام جان، می بینم که با دقت گوش می دهی. همه خوشحال خواهیم شد اگر خواستی چیزی در میان بگذاری. آیا در باره این مطلبی که صبت می کنیم نظری داری؟"
از آنجایی که برخی از شنوندگان ساکت معمولاً نمی خواهند حرف کسی را قطع کنند، و تنها پس از یک مکث کوتاه شروع بصحبت میکنند، خوبست که گهگاهی مکث کوتاهی بکنید تا این نوع افراد هم بتوانند صحبت کنند. همچنین، برخی ممکن است چیزی برای گفتن داشته باشند، اما صبر میکنند تا کسی از آنها بپرسد! بنابراین، اگر احساس کردید کسی شرکت نمی کند، در یک فرصت مناسب، مثلآ پس از جلسه یا قبل از جلسه بعنوان مثال از او بپرسید : "بهرام جان، می بینم که جقدر احترام دیگران را داری و می گذاری اول همه صحبت کنند. ولی اگر چیزی برای گفتن داری خیلی خوشحال خواهم شد بشنوم." پس اگر متوجه شدید که آنها چیزی برای گفتن دارند، فراموش نکنید که هر چه زودتر فرصتی فراهم کنید تا از آنها بشنوید.
برخی از تجربیات بسیار عمیق زندگیشان صحبت خواهند کرد در حالی که عده ای ممکن است فقط چیزهای سطحی بزبان آورند. این یک چیز طبیعی است، پس لازم است افرادی که تازه بگروه ملحق شده اند بدانند که همه آزاد هستند تنها بهر اندازه ای که مایل هستند مطلبی را از تجربه شخصی خود در میان بگذارند.
گروه های پرجوش:
وقتی صمیمیت ها عمیق تر می شود، برخی ممکن است ناخواسته کنترل تمام گفتگو را بدست بگیرند بطوری که وقتی برای دیگران برای صحبت باقی نماند. حتی یک گروه ساکت ممکن است به یک گروه پرجوش تبدیل شود. در چنین شرائطی باید با اشخاصی که بمراتب بیشتر حرف می زنند، پس از جلسه و بتنهایی صحبت کرد. مثلأ میتوان پرسید: "کورش جان، خوشحالم که می بینم چطور با اشتیاق و با حرارت صحبت میکنی. میخواستم از تو خوهش کنم چونکه وقت ما محدود است، بیا من و تو کمتر صحبت کنیم تا افرادی که فرصت ندارند صحبت کنند بتوانند شرکت کنند. چی فکر میکنی؟ "
گاهی که صحبت ها از کنترل خارج می شود باید با جرأت وارد میدان شد و گفتگوها را قطع کرد یا مطلب صحبت را عوض کرد! اگر این تمایل را در خود نمی بینید، بهتر است این کار را به یکی از رهبران دیگر بسپارید. برای تغییر مطلب صحبت بعنوان مثال میتوان گفت، " رضا جان، رضا جان ! گوش کن! صحبت ها خیلی داغ شده، ولی احساس میکنم که چندان بنا کننده نیستند. پس اجازه بدهید الان در مورد مطلب دیگری صحبت بکنیم." و بلافاصله مطلب دیگری را پیش بکشید و بپرسید نظر شما در باره این مطلب چیست، و یا مستقیمأ از یکی از رهبران بپرسید که چه نظری در این باره دارد. اگر باین مشکلات سریعاً رسیدگی شود، همه متوجه خواهند شد که صحبت های همه با ارزش است.
وقتی کسی مطلبی را پیش می کشد که خلاف تعالیم کتابمقدس است، سعی کنید آنچه که از آن مطلب مثبت بنظر می رسد تائید کنید و بعد از یکی از حاضرین که تعالیم کتابمقدس را خوب می داند دعوت کنید تعلیم درست را شرح دهد.
بعنوان مثال، اگر کسی بگوید که بعضی از غذاها حرام هستند، در جواب آن می توانید بگویید، "محسن جان، با تو موافق هستم که باید غذاهای سالم خورد. ولی از مهرداد خواهش می کنیم تعلیم کتابمقدس را در این باره با ما در میان بگذارد.
رهبر پرچانه:
از آنجایی که اکثر رهبران گروه سخنوران خوبی هستند، شما نیزممکن است ناخواسته، ازهمه بیشتر وقت گروه را بگیرید. پس تمرین کنید شنونده بهتری باشید تا اینکه سخنور خوب. بنابراین از رهبران دیگربخواهید اگر زمانی ناخواسته مشغول پرحرفی شدید، بشما علامت بدهند!
برای ادامه، لطفأ روی "پایداری" کلیک کنید.