نگارش داستان
داستان زندگیتان را همانطور که تعریف می کنید، بنویسید. هدف از نوشتن آن، حفظ کردن کلمه به کلمه نیست، بلکه ثبت جزئیات اصلی و هیجان انگیز زندگی شماست. وقتی داستان زندگیتان را با کسی درمیان می گذارید، ممکن است دفعه اول که از عیسی مسیح می شنوند، آمادگی آنرا نداشته باشند تا به او ایمان آورند، ولی حد اقل دری را میگشاید تا علاقمند شوند بیشتر در مورد زندگی جدید و ابدیت بشنوند.
داستان خود را طوری با احساسات واقعی بنویسید که انگار دارید با یک دوست صحبت می کنید. در نسخه اول، تمام تغییراتی که در زندگی شما اتفاق افتاده است یاد داشت کنید. سپس از روی آن، نسخه های مختصر تر، که تنها شامل بعضی از تغیرات زندگی شماست، با متن کمی مختلف و بر اساس موقیت و احتیاج شنودگان تهیه کنید. سپس باندزه کافی تمرین کنید تا بتوانید بطور طبیعی و روان تعریف کنید. داستان خود را چند بار ویرایش کنید و کلمات و عبارات غیر ضروری و تجربیاتی که نامربوط به شنونده است از داستان خود حذف کنید تا بتوانید آنرادر عرض 3 دقیقه بگویید. نیازها و چالشهای کسی را که می خواهید با اوصحبت کنید در نظر بگیرید و داستان خود را بر اساس آن تنظیم کنید. به عنوان مثال، اگر فردی که به داستان شما گوش خواهد داد به الکل اعتیاد دارد، شما هم اگر قبلأ مثل او به چیزی اعتیاد داشتید، آنرا در داستان خود بگنجانید. دعا کنید و از روح القدس بخواهید که شما را راهنمایی کند که چگونه داستان خود را در میان بگذارید.
مخاطب شما ممکن است کتاب مقدس را قبول دشته باشد یا آنرا رد کند، با این حال، بهتراست فقط یک آیه که مربوط به داستان شماست اشاره کنید تا مخاطبان شما بدانند که زندگی جدید شما منعکس کننده حقیقت کتاب مقدس است. برای مثال، به یک آیه مانند رومیان 8:5 بدون ارجاع به کتاب یا فصل یا شماره آیه، اشاره کنید. مثلاً، بگویید کتاب مقدس میگوید:
"اما ببینید خدا چقدر ما را دوست داشت که با وجود اینکه گناهکار بودیم، مسیح را فرستاد تا در راه ما فدا شود."
قسمت اول: زندگی گذشته
جزئیات زیر را در قسمت اول داستان خود بگنجانید:
- چه هدفهایی در زندگی داشتید، چگونه دنبال آن می رفتید، و یا اینکه در زندگی هدفی نداشتید.
- چه چیزی در زندگی کم داشتید؟ به عنوان مثال،نداشتن هدف، آرامش، امنیت، ترس از مرگ، اهمیت زندگی، معنای زندگی، دوستان واقعی، ترس از دست دادن کنترل زندگی، رنج تنهایی، عصبانیت، یا شکست.
- چگونه به این نیازها می رسیدید؟ آیا تقلا های شما بجایی می رسید یا ناامید می شدید؟ برای شاد بودن موقت چکار می کردید؟ بعنوان مثال، قماربازی، مصرف مواد مخدر یا الکل، روابط ناشایسته جنسی ، ازدواج، سرگرمی های بیمعنی، تحصیلات، کار، مهمانی ها، یا ثروت؟ اشاره به نمونه هایی از این کارهای بی نتیجه، به شنوندگان کمک می کند با شما همفکری کنند و متوجه کمبودهای زندگی خودشان بشوند.
قسمت دوم: زندگی جدید
داستان ما باید باندازهای واضح باشد تا شنوندگان بفهمند چگونه ما مسیحی شدیم و بدانند که برای دریافت بخشش الهی چه کاری باید انجام دهند. پس داستانتان را قدم به قدم تعریف کنید:
- اولین باری که در مورد عیسی مسیح شنیدید چه واکنشی نشان دادید؟
- اولین باری که در مورد عواقب گناه شنیدید چه واکنشی نشان دادید؟
- چه چیزی باعث تردید یا تشویق شما برای ایمان به مسیح شد؟
- در نهایت، چه چیزی شما را تشویق و ترغیب کرد تا تصمیم بگیرید به عیسی مسیح ایمان بیاورید؟ بعنوان مثال، آیه ای از کتاب مقدس، یا خلوص نیت یک دوست مسیحی. توضیح دهید که کتاب مقدس می گوید همه مردم گناه کرده اند، وبا این حال که همه مستحق مجازات هستند، عیسی مسیح جریمه گناهان ما را بر روی خود گرفت و روی صلیب جان داد. تنها توسط جانفشانی اوست که ما می توانیم از بند گناه آزاد شویم و زندگی ابدی داشته باشیم. توضیح دهید که وقتی خدا ما را می بخشد، دیگرهرگزگناهان ما را بخاطر نمی آوردی و در نتیجه ما را داوری نخواهد کرد.
قسمت سوم: تفاوتها و تحولات زندگی جدید
توضیح دهید که تغیرات زندگی شما شامل چه چیزهایِی است. سپس نحوه زندگی تازه خود را با زندگی گذشته خود مقایسه کنید. تجربیات خود را یک یک، و بطور متمایز و ملموس با عبارات دقیق تعریف کنید. به عنوان مثال، « من درگذشته آرامی نداشتم، ولی حالا بدون نگرانی از آینده، به خواب می روم.» یا، «وقتی با مدیران کارم صحبت می کنم، چاپلوسی نمی کنم چون نمی ترسم که کارم را از دست بدهم.» ضمنأ از جملات کلی و ناملموس مانند "من الان خیلی آرامش دارم" خودداری کنید. نگران نباشید که چیزی را از قلم انداختید. روح القدس ذهن شنوندگان شما را برای درک پیام شما باز خواهد کرد. پس نکات زیر را در نظر داشته باشید:
- بسادگی توضیح دهید چه چیزی شما را ترغیب و بحرکت می اندازد. برای مثال، " قبلأ از ترس از دست دادن شغلم سخت کار و رقابت می کردم، اما حالا که خداوند در فکر من است، سعی می کنم یاد بگیرم چطور بدیگران کمک کنم."
- اگرعبارت، جمله یا آیه ای از رادیو، تلویزیون یا از دوستی شنیدید که شما را بفکرانداخت، آنرا در میان بگذارید.
- از تجربیات قبلی خود، مثل اعتیاد بمواد مخدر یا خشم شدید، تنها آنهایی را برای گفتن انتخاب کنید که در رابطه با زندگی شنوندگان شماست.
- داستان خود را با مهمترین چیزی که بدست آوردهاید، یعنی زندگی جاودان، تمام کنید تا در ذهن شنوندگان شما باقی بماند.
برای ادامه، لطفأ روی "قدم ایمان" کلیک کنید.