بازسازی زندگی
هدف خدا از خلقت آدم و حوا ایجاد جامعه ای بود که همچون یک خانواده، همه با هم و با خدایشان مشارکت داشته باشند! هر چیزی که خدا آفریده، زیبایی خاصی دارد و هدف آن جلال نام اوست. هنگامی که ما در هماهنگی و محبت زندگی می کنیم، به یکدیگر احترام می گذاریم، و به یکدیگر اهمیت می دهیم، خداوند تجلی می یابد.
آدم و حوا همدیگر را دوست داشتند ولی فقط برای مدت کوتاهی از این دوستی ومشارکت صمیمی با خدا لذت بردند. عیسی مسیح با قربانی شدن روی صلیب، این مشارکت ورابطه محبتانه را که از بین رفته بود، دوباره زنده کرد. اکنون با روح و قلب تازه، ومانند فرزندان آفریدگار، میتوانیم مستقیماً با پدر خود که در آسمان است صحبت کنیم!
خداوند آرزوی دارد تمامی روبط بین انسانها سالم بشود. او از ما می خواهد که دوستان تازه داشته باشیم و این دوستی ها را حفظ کنیم چون باعث می شود زندگی بسیاری برکت و بهبود یابد. خداوند به ما مأموریت داده و ما را برگزیده است تا سفیران او باشیم و مژده نجات را بدیگران هم برسانیم تا زندگی ها بازسازی شوند. مأموریت ما این نیست که مردم را مجبور کنیم به حرفهای ما گوش بدهند یا آنها را تحت فشار بگذاریم تا رفتار و طرز فکرشان را عوض کنند. بلکه وقتی آنها ببینند گفته های ما کاملأ منطبق بر طرز زندگی های پر محبت ماست، به خداوند اعتماد کرده از او پیروی خواهند کرد. واقعأ چقدر لذتبخش است که ببینیم مردم با مسیح آشنا می شوند و زندگی آنها پر از شادی و آرامی می گردد! نهایت آرزوی خدا این است که همه نجات یابند و زندگی جاوید داشته باشند.
ایجاد دوستیهای پایدار یک هنر است و نیاز به حکمت و آگاهی دارد، و گاهی بدون فداکاری و صرف وقت امکان ندارد، ولی در نهایت می ارزد. پیشنهادات ذیل کمک خواهد کرد تا دوستیهای صمیمی بسازیم:
گوش کردن: در صحبت با دیگران، با تامل گوش بدهیم و از پرحرفی بپرهیزیم. گوش دادن یک هنری است که با صبر و تمرین می توان ماهر شد. وقتی قبل از پاسخ به سوالی، یک یا دو ثانیه مکث بکنیم. به مخاطب ما نشان می دهیم که به حرفهای او توجه داریم و برای او احترام قائل هستیم. وقتی ما به صحبت دیگران توجه کنیم، آنها هم وقتی ما صحبت بکنیم توجه خواهند کرد!
مشاهده صفات خوب: با گوش دادن موثر، می توان چیزهای خوبی در افراد مشاهده کرد. پس وقتی چیز خوبی می بینیم یا میشنویم، آنها را تحسین بکنیم.
همدردی: مردم معمولاً در مورد تجربیات دردناک خود صحبت نمی کنند، اما وقتی دوستیها صمیمی تر میشود، دوستان بدون واهمه مسائل عمیق تر را در میان می گذارند. پس در عین حال که باید مواظب بود در زندگی دیگران دخالت نکنیم، از شنیدن تجربههای دردناک، اظهار تاسف بکنیم. برای مثال متوان گفت، «خیلی متاسفم که چنین چیزی برای شما اتفاق افتاده است. این باید برای شما خیلی دردناک باشد». سپس از آنها بپرسیم که اکنون حالشان چطور است.
رازداری: وقتی دوستانمان ببینند که ما افراد قابل اعتماد هستیم، بیشتر به ما اعتماد خواهند کرد. ما باید اسرار مردم را با جدیت حفظ کنیم و بدون اجازه قبلی آنرا با کسی، حتی عزیزانمان در میان نگذاریم. با ایجاد چنین اعتمادی میتوان دیگران را در ایمان تقویت کرد.
گفتگوی خوشایند: سعی کنیم پاسخ ها معقول و مختصر باشند و نگذاریم گفتگوها تبدیل به بحث شوند. ما در یک جنگ روحانی با شریری هستیم که از همه ترفندها استفاده خواهد کرد تا ما را درگیربحثهای نامربوط و تفرقه انگیز بکند. حتی اگر جواب عالی و قانع کننده برای یک سوال نامربوط داریم، نباید از مطلب اصلی بیرون بیاییم و فریب شریر را بخوریم. در عوض، تمرکز خودمان را بر روی ایمان ما و توضیح اینکه چگونه زندگی ما عوض شد بگذاریم. اگر جواب سوالی را نمی دانیم، بسادگی بگوییم که نمیدانیم. هنگام پاسخ دادن به هر سوالی به یاد داشته باشیم که نه فقط سوأل کننده، بلکه تمام کسانی که حضور دارند جواب و نحوه جواب ما را میشنوند. پاسخ ما منحصر به کلمات ما نیست، بلکه، طرز گفتن، لحن صدا، احترام و نگرش متین و محبت آمیز ما نسبت به سوألکننده روی همه تأثیر می گذارد. اعتراف به اینکه ما همه چیز را نمی دانیم دیگران را به مشارکت دعوت می کند.
طرفگیری: وقتی بحثی بین گروههای مختلف بوجود میآید، هرکدام آنها سعی خواهند کرد ما را ترغیب کنند تا طرف آنها را بگیریم، به ویژه زمانی که بحثها در باره امور سیاسی باشد. بنابراین حکیمانه خواهد بود که از پاسخ دادن به سوالاتی که تنش و تفرقه بیشتری ایجاد می کند خودداری کنیم، حتی اگر فکرأ با یک گروه موافق هستیم.
پذیرش واقعیت: هرچند ما باید در ایجاد دوستی پیشقدم باشیم ولی نباید انتظارداشت که همه لزومأ دوستی ما را پذیرفته، با ما دوست شوند! این یک واقعیت است!
تعالیم مضر: منصفانه نیست که افرادی را که نمی دانند کاری که می کنند ناپسند و اشتباه است، قضاوت کنیم. برای مثال، ممکن است فردی آگاه نباشد که عصبانیت شدید یا مستی، یک عادت و عمل بد است. ولی می توان به چنین افراد، با محبت از کتاب مقدس تعلیم داد و تشویق کرد که به آن عمل کنند. اما اگر کسی تعالیم اساسی کتاب مقدس را سوء تعبیر می کند و تعلیم نادرست می دهد، لازم است بدون پروا و در حضور جمع، و فقط یک مرتبه او را توبیخ و اصلاح کرد تاهمه آگاهی داشته، از پخش آن جلوگیری کنند. بعنوان مثال تعلیم اینکه همجنس بازی اشکالی ندارد، جزء تعالیم خلاف کتاب مقدس است.
اگر خواستیم به کسی کمک کنیم تا متوجه شود کاری که میکند گناه است، می توان از زندگی گذشته ما یا یکی از دوستانمان مثال بیاوریم. تاثیر این روش بمراتب بیشتری از موعظه کردن است. به عنوان مثال، اگر در گذشته عادت به نوشیدن مواد الکلی داشتیم، میتوان گفت، "سالها پیش، من مست می شدم، زیرا نمی دانستم این کار نه فقط مضر و گناه بود بلکه به خانواده ام آسیب می رساندم. اما وقتی مسیح وارد زندگی من شد، فکر من باز شد و توانایی یافتم تا از مست شدن پرهیز کنم."
اعتراف و عذرخواهی: گاهی ممکن است وسوسه شویم اشتباهات خودمان را پنهان کنیم تا بی نقص به نظر برسیم. اما این کار خداپسندانه نیست. ما ترسو نیستیم که نخواهیم عذرخواهی کنیم، بلکه می خواهیم صادق باشیم چون اعتراف به اشتباهاتمان و عذرخواهی کردن نشانه قدرت است! وقتی مردم راستگویی ما را ببینند به خداوند ما نزدیکتر خواهند شد!
تهمت بدیگران! شاید ما در خانه یا جامعه ای بزرگ شده باشیم که خواهر و برادر، دوستان، همکاران، و حتی همسر یا والدینمان مدام ما و یکدیگر را متهم می کردند. از این تجربه تلخ ممکن است عادت کرده باشیم تا ماهم بدیگران، مخصوصأ کسانی که بما تهمت میزنند، تهمت بزنیم.
عیسیی مسیح برای متهم کردن ما نیامد، بلکه تا ما را ببخشد وما راعوض کند تا بتوانیم برای دیگران نمونه باشیم. بنابراین ما که تولد تازه پیدا کرده ایم، وقتی کسی به ما اتهام دروغ می زند، خونسردی خود را حفظ کرده، و بدون اینکه متهمان خود را متهم کنیم، به سادگی با گفتن "این حرف درست نیست" به اختصار پاسخ می دهیم! مردم ترجیح می دهند با کسانی که رفتار متین دارند و مثبت نگرهستند دوست شوند تا کسانی که دائمأ از دیگران ایراد می گیرند.
قدرت کلمات: تمام هستی بوسیله کلمه خدا آفرید شد! از آنجایی که ما به صورت خدا آفریده شده ایم، آنچه از دهان ما خارج می شود قدرت دارد. پس وقتی حرفی می زنیم، چه مثبت و چه منفی، چه در مورد خودمان باشد چه دیگران، اول از همه، ما ثمره حرف هایمان را درو می کنیم! یعنی از همان لحظه ای که فکر منفی می کنیم و بر زبان میآوریم، بدست خومان مسموم میشویم! و وقتی چیزی مثبت می گوییم، درون ما التیام می بخشد! مثبت اندیشی پسندیده پدر آسمانی ماست!
"ای خداوند، ای پناهگاه و نجات دهنده من، سخنان و افکارم مورد پسند تو باشد. " مزامیر 14:19
تمسخر! روش و طرز زندگی جدید ما نشانگرمحبت خداوند است. احترام گذاشتن نسبت به افرادی که ما را دوست دارند مشکل نیست ولی احترام افرادی که ما را مسخره میکنند آسان بنظر نمی آید و ممکن است وسوسه شویم که بهمان صورت آنها را مسخره بکنیم. اما اگرآرامش خودمان را حفظ کنیم و با خوشرویی و مؤدبانه جواب دهیم، خداوند ما بما افتخار خواهد کرد! بنابراین، اگر مورد انتقاد، اتهام، یا بی احترامی مخالفین قرار بگیریم، دعا خواهیم کرد. در این لحظات حساس، دیگران که آنجا حضور دارند رفتار و عکس العمل ما را خواهند دید. پس نباید فراموش کرد که وقار و لحن صدای ما بمراتب بلندتر از کلمات ما شنیده می شود!
متأسفانه رسانه های خبری مدام افرادی را که با آنها مخالف هستند مسخره می کنند و بینندگان و شنوندگان را تحت تأثیر میگذارند بطوری که ممکن است ما هم ناخواسته با آنها همصدا شده، دیگران را مسخره کنیم. اما کتاب مقدس ما را هدایت می کند که در باره همه مردم محترمانه صحبت کنیم:
"خوشا به حال کسی که با بدکارمان مشورت نمی کند و راه گناهکاران را در پیش نمی گیرد و با کسانی که خدا را مسخره می کنند همنشین نمی شود، بلکه مشتاقانه از دستورات خداوند پیروی می کند و شب و روز در آنها تفکرمی نماید. او همچون درختی است که در کنار نهرهای آب کاشته شده و به موقع میوه می دهد و برگهایش هرگز پژمرده نمی شود؛ کارهای او همیشه ثمربخش است." مزامیر 1: 1-3
عادت بدعا! چقدر زیبا و تشویق آمیز خواهد بود که برای کسانی که از ما تقاضا دعا میکنند نه یکبار بلکه برای چند روز، یک هفته، یا یکماه دعا بکنیم! همچنین، برای اینکه یادمان نرود برایشان مرتب دعا کنیم، خوبست که اسم آنها را به لیست دعای روزانه اضافه کنیم. گاهی لازم است با تلفن یا روبرو حالشان را بپرسیم. با اینکار نشان میدهیم که آنها برای ما عزیز و پراهمیت هستند.
برای ادامه، لطفأ روی "داستان من" کلیک کنید.
سوالات:
الف: وقتی ما در هماهنگی زندگی کنیم و به همه احترام بگذاریم خداوند ما خوشنود میشود.
ب) وقتی اشتباه می کنیم، نباید هر اشتباهی را بپذیریم زیرا ممکن است مردم از ما سوء استفاده کنند.
الف) صحیح! رابطه محبت آمیز و محترمانه ما با یکدیگر خدا را جلال میدهد!
ب) اشتباه. اگر متوجه شویم که کسی را رنجاندهایم باید عذرخواهی کنیم، حتی اگر کسی گله نکند.